http://www.drmajidnoorian.ir/archive_a.htm

آرشیو مقالات

 

آیا کودک شما هم از دکتر می ترسد؟

بچه هایمان را با روپوشهای سفید، آشتی دهیم

از وقتی که بچه دار می شوید باید به فکر تأمین سلامت فرزند خود باشید و البته اين مهم، کار آسانی نیست. اگر صاحب فرزند باشید، حتمآ میدانید که چه موانعی ممکن است بر سر راه وجود داشته باشد. بی تردید یکی از این موانع، نبود یک ارتباط درست و منطقی میان پزشک و کودک است.

بچه ها هیچ وقت دوست ندارند پیش دکتر بروند. وقتی هم که با هزار زحمت و وعده و وعید آنها را نزد دکتر می برید تازه اول مصیبت است. چقدر باید مراقب باشید که کودک شما داروهایش را سر وقت مصرف کند. اگر مراقب نباشید و مثلآ خوردن قرص و شربت را به خود بچه واگذار کنید، احتمالاً جای قرص ها در سطل آشغال و شربتها در دستشویی خواهد بود تا داخل معده فرزند شما!

اگر شما تا به حال با این مشکلات روبـرو شد ه اید، نکته های زیر می توانند به شما کمک کنند و شاید این نکته ها داروهایی باشند، که اول خود شما باید مصرف کنید تا بتوانید بیماری «ترس کودک از پزشک» را درمان کنید.

 


چطور میشود مطب دکترها را برای بچه ها دلپذیر کرد؟
معمولاً این طور است که بچه ها زمانی که مریض هستند یا احتیاج به تزریق آمپول یا واکسن دارند به مطب پزشک برده می شوند. با این وصف، خیلی تعجب آور نیست که آنها خاطره خوبی از دکترها یا هر کسی که روپوش سفید بپوشد، نداشته باشند و برای رفتن نزد پزشک اشتیاقی از خود نشان ندهند. بنابراین اولین قدم برای مبارزه با این ترس این است که سعی کنید دیدن پزشک برای کودکان، همیشه همراه با یک خاطره تلخ نباشد. شما می توانید هر بار وقتی که خودتان به پزشک مراجعه می کنید کودکتان را هم با خود ببرید. به این ترتیب به جای این که همیشه بخواهید با نصیحت یا دعوا، توی کله او فرو کنید که «دکتر که ترس نداره» در عمل نشان بدهید که هیچ چیز ترسناک و بدی در آن محیط وجود ندارد؛ البته از طرف دیگر بیشتر پزشکان اطفال هم معمولاً محیط شاداب و جذابی برای بچه ها فراهم می کنند.

همه ما پزشکانی را می شناسیم که محل کارشان آنقدر برای بچه ها جالب است که پدر و مادرها مجبورند آنها را به زور از آنجا بیرون بکشند. راه دیگری که می توان بوسیله آن با بچه ها کنار آمد، این است که وقتی پیش دکــتر می روید اجازه بدهید که آنها، یکی دو تا از اسباب بازی ها یا کتاب هایشـان را همـراهشان بیاورند. این کار کمک می کند که ذهن بچه ها از این تصور که «وای! من الان پیش دکتر هستم!» پاک شود. حتی همین اسباب بازی یا کتابها می تواند بهانه خوبی باشد برای این که پزشک سر صحبت را با کودکتان باز کند و اعتماد او را جلب نماید. اسباب بازی هایی که شبیه وسایل پزشکان ساخته شده اند هم در این راه خیلی مؤثرند. این اسباب بازی ها فقط برای این نیستند که پدر مادر، بچه هایشان را با آنها ببینند و ذوق کنند و آرزو کنند که وقتی بچه شان بزرگ شد، آقای دکتر یا خانم دکتر شود. بزرگترین فایده این اسباب بازی ها این است که به بچه ها یاد می دهند که وقتی پیش دکتر می روند، انتظار دیدن چه چیزهایی را داشته باشند و وسایل پزشک برایشان عجیب و غریب و ناآشنا به نظر نرسد.
اینها همه، نکته هایی است که با رعایت کردن آنها می توان محیط درمانگاه یا مطب دکتر را از یک تونل وحشت به یک محیط دوست داشتنی تبدیل کرد.


آیا می شود یک آمپول دردناک را برای کودک قابل تحمل کرد؟
واقعیت این است که این پـدر و مـادرها هستند که وقتی کودکـــشان را نزد پزشک می برند، نگران و ناراحت هستند نه بچه ها. بچه ها که خاطره واکسیناسیون هفته های اول زندگی را از یاد برده اند و هیچ خاطره بدی در ذهنشان نمانده است! شاید بیشترین مشکل در واکسن زدن به بچه های پیش از دبستان وجود داشته باشد، بچه هایی که وقتی سوزن را می بینند، قصد فرار دارند.
این که شما توی اتاق دنبال آنها بدوید و یا محکم و به زور نگهشان دارید، هیچ کمکی به دلپذیر شدن این تجربه برای آنها نمی کند. این مشکلی است که شما باید از همان اول وقتی که کودک را هنوز از خانه بیرون نیاورده اید به فکر حل آن باشید. درست بر عکس تصور خیلی از پدر و مادرها که اصلاً به بچه نمی گویند می خواهند او را کجا ببرند و بعد ناگهان کودک، خودش را توی اتاق واکسیناسیون می بیند. باید پیش از این که کودک را برای واکسن زدن ببرید، در این مورد با او صحبت کنید. کتابهای مخصوصی وجود دارند که این طور مواقع می توان از آنها استفاده کرد. در این کتابها شخصیتهای عروسـکی یا کارتـونی نشان داده می شـوند که در مـورد واکـسن و فـواید آن با بچه ها حــرف می زنند.

نکته دیگری که اگر چه معمولاً امکان آن وجود ندارد ولی اگر بشود خیلی به حل این مشکل کمک می کند، این است که پدر مادر پیش از واکسن زدن به بچه ها، خودشان در مقابل کودک نشان بدهند که ترسی ا ز آمپول یا واکسن ندارند؛ البته این وقتی ممکن میشود که خود پدر و مادر آمپول یا واکسنی داشته باشند که بخواهند تزریق کنند!

یک دلیل مهم برای این که معمولاً پزشکان خودشان، واکسن یا آمپول بچه ها را تزریق نمی کنند و این کار را به پرسنل پزشکی و پرستاران واگذار می کنند، این است که بتوانند ارتباط خوبشان را با بچه ها حفظ کنند، چرا که بعدها، حتماً کودک با پزشک سر و کار خواهد داشت و رعایت این نکته کمک می کند تا دفعات بعد، کودک به یادش نیاید که «این همان دکتر بدجنس است!» و بمحض دیدنش گریه را شروع کند.

به عنوان نکته آخر باید اشاره کرد که جایزه دادن به کودک بعد از تزریق واکسن هم بسیار مؤثر است؛ البته این جایزه را باید بدون هیاهو و جنجال به کودک داد. این کار شاید یک جور رشوه باشد ولی به هر حال مفید است. تشویق برای آمپول مفید است؛ اما یادتان باشد که هیچوقت از آمپول برای ترساندن و تهدید به تنبیه کردن او استفاده نکنید!

 


چطور باید شربتهای تلخ را به خورد کودک داد؟

حتی با وجود این که کودکان بارها و بارها می بینند که پدر و مادرشان دارو می خورند، آن هم دارویی که در بیشتر موارد، خوش آب و رنگ است و حتی بوی خوبی هم دارد؛ ولی باز هم نمی توانند با آن کنار بیایند و خودشان را راضی کنند که چیزی را به اجبار بخورند. دیگر این راه حل قدیمی که یک قاشق شکر با شربت به بچه بدهید تا بچه بتواند آن را قورت دهد، توصیه نمی شود و تازه خیلی وقتها هم فایده چندانی ندارد. پس چه باید کرد؟

دارو را با قاشقی که کودک آن را دوست دارد، به او بدهید. شما باید اول با پیمانه ای که اندازه مشخصی دارد و همراه دارو است، مقدار دقیق شربت را اندازه بگیرید و بعد آن را به قاشقی منتقل کنـید که کودک از آن خوشـش می آید. گاهی برای اندازه گیـری میـزان دقیق شربتـی که کودک باید بخـورد، بایـد از سـرنگی که سـوزن آن را برداشته اید استفاده کنید و دارو را از شیشه بکشید و مستقیماً هم آن را به داخل دهان کودک بریزید.

اگر ممکن است، داروی کودک را با غذایش مخلوط کنید. شاید بهتر است همیشه این پرسش را در مورد داروهای کودک از پزشکش بپرسید که آیا می توانید آن را همراه غذا به کودک بدهید یا نه. اگر دارو طعم غذا را عوض نکند، این بهترین راه برای دادن دارو به کودک است.


Copyright (c) 2009-11 Majid Noorian, D.D.S.